ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خیلی وقتها خیلی دیر آدمهای اطرافت رو میشناسی …
اونوقت تازه یاد میگیری به خیلی ها بگی “ لطفا جلوتر نیا ”
یه وقتایی لازمه از گوشیمون بشنویم “ مشترک مورد نظر آدم نمی باشد … لطفا قطع کنید ”
خیییییییلی وقته واسه من تموم شدی و الان در نبودت دارم بهترین روزای عمرمو میگذرونم
چشم حسود کوووووووور !!!!!!!
گفتم ک بدونی دل نوشته هایی ک از این ب بعد اینجا میذارم مال تو نیس ...
قبلی ها هم تفاله ها و چرندیات ذهنم بود ک باید بالاخره ی وقتی میریختمشون دور ...
حالا خون نجستو کثیف نکن. عیب نداره،
سلاممممممممممممممممممم.باهات کاملا موافقم
کجا بودی تو فاطمه دلمون برات تنگید
خوش اومدی
پرواز با تو باید
گر پر شکسته در باد
آغاز هر کجا شد
پایان هر کجا باد
گر تابش از تو باشد
خورشید بی فروغ ست
از چشم من چنین ست
گر پوچ ، یا دروغ ست
تــَقـבیـر ؛
آنقـَבَرهـآ هـَمـ بـے رَحـمــ نـیـωـتــ ..
تـو رآ هـَمـ اَز مَـטּ بـگیـرَב ؛
פֿـیـآلـتــ رآ نمـے گیـرَב ..
سلام فاطمه خانوم خوبید پست قشنگی بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک من کو؟؟؟
منو لینک کن باعنوان وبم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آپم بیا پیشم
لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد.گل داد.سرخ سرخ.
گل ها انار شد.داغ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود.
کافیست انار دلت ترک بخورد.
از ڪِنارِ مـَטּ ڪہ ﻣﮯگُذَرے
احتیـــاطْ ڪـטּ
هِزاراטּ ڪارگَرْ دَر مـטּ
مَشغولِ ڪارَند
روحیــِــہ امــْ
دَر دَسْتـِـ تعویــض استـــْ...
سلام فاطمه جوووووون....
وبت خییییلی خوشگله..
منم یه وب دارم ک با دوستام ساختم...
خیییییلی خوشحال میشم ک بیای و سر بزنی...[گل]